Web Analytics Made Easy - Statcounter

در حال حاضر هنرمند شاخصی نداریم که صداوسیما باعث شهرت او شده باشد. وقتی نشان دادن ساز یا پخش صدای محمدرضا شجریان در تلویزیون ممنوع است، طبیعی است که آن خواننده که گل منو اذیت نکنید مشهور می‌شود، چون گوش ما زدن ساز خوب و صدای خوب را از تلویزیون نشنیده است. تلویزیون می‌خواهد برای ۲۰ درصد خاص خود برنامه بسازد و تا کنون با این کیفیتی که برنامه‌هایش دارد همین درصد از مخاطب را هم که نگه داشته، شاهکار کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش خبرآنلاین، به سالن تئاتر می‌رویم، گاهی درباره اثر تحقیق می‌کنیم و گاهی این اتفاق نمی‌افتد، در ذهنمان این شکل می‌گیرد که در حال حمایت از قشر جوان هنرمندانیم، روی صحنه که می‌نشینم چند اینفلوئسر هم روی صحنه می‌آیند، ابتدای ماجرا در اعماق وجودمان اعتراض می‌کنیم، بعد که کمی می‌گذرد، ماهم از ماجرا می‌گذریم، حالا نوبت تلویزیون است، تلویزیونی که به گفتی پیمانی جبلی، رئیس سازمان صدا و سیما ۷۸ میلیون مخاطب دارد و به گفته وحید جلیلی تنها ۲۲ درصد مخاطب وجود دارد، تناقض اعداد و آمارسازی را کنار می‌گذریم به یک ویژه برنامه مهم، در یک شب مهم و دیرینه سال می‌رسیم، پسر بچه‌ای روی آن تلویزیون است که همه او را دست انداختند، اما صداوسیما برای جذب مخاطب به هر قیمتی آن پسر بچه را به تلویزیون آورد تا واقعی بود یا کیک بودن اشیا را از هم تمیز دهد.

کار به این‌جا ختم نشد فردی که کوچک‌تری استعدادی در گیتار زدن و خوانندگی ندارد در اینستاگرام برای تمسخر مشهور شد و حالا روی صحنه یک برنامه رفته و به صورت زنده برای مخاطبان می‌خواند؛ اما این شهرت‌های یک شبِ چه نتایج زیان‌باری برای خود افراد و جامعه دارد؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش به گفتگو با سعید معدنی، جامعه شناس پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

جامعه، رسانه، هنر و مجموع همه این عوامل خواسته یا ناخواسته افرادی را که صلاحیت ندارند مشهور می‌کند، این ماجرا تا چه اندازه می‌تواند آسیب‌رسان باشد؟ همهمه مردم برای به سخره گرفتن عملکرد فرد او را دنبال کردند و آن فرد واقعا به شهرت رسید. چه اتفاقی رخ می‌دهد که جامعه به این سمت کشیده می‌شود و در عرصه فرهنگ این ماجرا چه آسیبی وارد می‌کند؟

ما از چند بعد باید این ماجرا را بررسی کنیم، یکی اینکه امروز رسانه، متولی ندارد. تقریبا ۳۰ سال پیش رسانه از انحصار خارج شده و تقریبا هرکسی این فرصت را دارد تا با این پدیده جدید مواجه شود و در همه جوامع تقریبا یک فرصت یکسال برای همگان ایجاد شده که افراد خودشان را عرضه کنند حالا در این میان دو نکته باید بررسی شود، یکی اینکه بخشی از این افراد بر اساس موج هستند، مدتی روی بورسند، برای تمسخر شدن می‌آیند، عده دیگری هم هستند، چون با استعدادند با ورود به این عرصه می‌توانند مسیر خودشان را پیدا کنند و رو به جلو حرکت کنند و نکته ماجرا هم همین است کسانی که هنر دارند، خواهند ماند، نه آن‌هایی مشهور می‌شوند.

تاریخ سینما و تلویزیون را هم که نگاه می‌کنیم، موارد این چنینی داشتیم، یکی از صدابرداران بوده روزی هنرپیشه اصلی نمی‌آید، کارگردان به او می‌گوید جایش نقش بازی کند، آن فرد بازی می‌کند و استعدادش کشف می‌شود و بعد‌ها تبدیل به یکی از هنرمندان معروف و مشهور شد و نکته هم همان استعدادش بود.

هر چند فرد ناگهانی مشهور می‌شود و بعد فراموش می‌شود، اما چه آسیب‌هایی برای او و جامعه به همراه دارد؟

این شهرت ناگهانی دو مسئله را به همراه دارد؛ اول اینکه خود فرد آسیب می‌بیند، چون ناگهان مشهور می‌شود آن هم برای تمسخر و بعد‌ها متوجه ماجرا می‌شوند و این کنار گذاشتن آن‌ها حتی می‌تواند منجر به افسردگی و حتی خودکشی افراد هم شود. دوم اینکه در این میان افراد جامعه مخصوصا افراد متخصص و تحصیل‌کرده در حوزه خودشان دچار سرخوردگی و یاس شوند و به این فکر کنند که عجب جامعه بلبشویی است، بسیاری از افراد بدون هیچ تلاش و در عین بی استعدادی و بد بودن به پول و شهرت می‌رسند، این موارد متوجه شهرت‌های ناگهان در دنیای مدرن است. سعدی یک جمله‌ای دارد؛ محال است هنرمندان بمیرند و بی هنران جای ایشان را بگیرند.

در واقع این اتفاقات ماحصل دنیای مدرن است؟

بله، می‌توانیم این‌گونه بگوییم که دنیای مدرن این موقعیت را که نسبتا یکسان است به همه افراد داده تا دیده شوند. همواره این را می‌دانیم که افراد دنبال دو چیز هستند، نان و نام. بعد از این ماجرا ممکن است جوانی که خاک صحنه را می‌خورد نا امید شود که یک انسان بدون هیچ استعدادی به شهرت رسیده، اما این شهرت کاذب است و فقط برای تمسخر است.

اگر این ماجرا را محدودتر کنیم می‌توانیم بگوییم به حوزه فرهنگ هم به صورت جدی تسری پیدا کرده است، این شهرت‌های نابه هنگام در دنیای مدرن تا چه اندازه می‌تواند به این حوزه آسیب برساند؟

طبعا آسیب‌های زیادی را متوجه این حوزه می‌کند، ما در حال آزمون و خطا هستیم. این دوره‌ای که بشر در حال تجربه آن است تا کنون تجربه نکرده است؛ اما فکر نمی‌کنم در دار مدت این رفتار‌ها تدوام داشته باشد، چون افراد متوجه می‌شوند که برای ماندگاری در تاریخ باید رنج کشید.

از طرف دیگر اگر بخواهیم با نگاه محدودتر این ماجرا را بررسی کنیم، می‌توانیم بگوییم نبود سیاست‌گذاری فرهنگی درست سبب توجه و راه یافتن هر فردی به حوزه هنر شده است؟

بله قطعا این ماجرا وجود دارد؛ بگذارید یک مثال برای شما بزنم ما دو شخصیت داریم به نام‌های امیرتتلو و کیم کارداشیان، این افراد سالیان سال است که روی بورس هستند و مخاطبان خاص خودشان را هم دارند، اما نه به این دلیل که مهارت یا استعداد خاصی دارند بلکه بخاطر حواشی دائمی که همواره برای خود ایجاد کرده‌اند در عرصه باقی مانده‌اند و فکر می‌کنم شاید یکی از دلایل این اتفاق حضور در دنیای جدید و رسانه باشد که برای همه در دسترس است و دومین نکته این است که با استفاده از حاشیه و خوش شانسی که داشتند روی بورس مانده‌اند.

اگر هم منظورتان این است که سازمان‌های دولتی از جمله صداوسیما این زیر ساخت برای سیاست‌گذاری فرهنگی را ایجاد کرده؟ باید بگویم هرگز، چون به طور مثال من می‌توانم ۳۰ متفکر ایرانی را برای شما نام ببرم که در حال حاضر زنده هستند، اما تلویزیون حتی آن‌ها را دعوت نمی‌کند. به همین دلیل هم در حال حاضر هنرمند شاخصی نداریم که صداوسیما باعث شهرت او شده باشد.

وقتی نشان دادن ساز یا پخش صدای محمدرضا شجریان در تلویزیون ممنوع است، طبیعی است که آن خواننده که گل منو اذیت نکنید مشهور می‌شود، چون گوش ما زدن ساز خوب و صدای خوب را از تلویزیون نشنیده است. تلویزیون می‌خواهد برای ۲۰ درصد خاص خود برنامه بسازد و تا کنون با این کیفیتی که برنامه‌هایش دارد همین درصد از مخاطب را هم که نگه داشته، شاهکار کرده است.

منبع: فرارو

کلیدواژه: صداوسیما محمدرضا شجریان تلویزیون قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل مشهور می شود برای تمسخر دنیای مدرن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۰۷۸۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

میدان شهرت در ایران

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «میدان شهرت در ایران» اثر پژوهشی احسان شاه‌قاسمی (عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران) است. این پژوهش به بررسی نقش سلبریتی‌ها در جامعه ایران می‌پردازد و به جنبه‌هایی از این صنعت نوپدید در کشورمان اشاره دارد که تاکنون دیده نشده‌ است. 

 این کتاب با مقدمه آرتور آسابرگر که یکی از بزرگ‌ترین استادان و پژوهشگران زنده علم ارتباطات در دنیا است، از سوی انتشارات پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی منتشر شده است. کتاب «میدان شهرت در ایران» در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی پژوهش فرهنگی در محور رسانه و ارتباطات به‌عنوان اثر برگزیده معرفی شد.

 سه فصل اول کتاب به توضیح تاریخچه شهرت در ایران، شالوده‌های شهرت، نقش صنعت شهرت در سلبریتی‌سازی و... اختصاص دارد.

در سه فصل دوم، به مسائلی همچون فمنیسم شهرت، نیکوکاری سلبریتی‌ها و شهرت و دین پرداخته شده است.

 در فصل ششم نشان داده می‌شود صنعت شهرت چگونه از عناصر دینی برای سلبریتی‌سازی استفاده می‌کند و چگونه مخاطبان و کاربران به مسیری کشانده می‌شوند که احساس کنند با سلبریتی‌ها روابط صمیمانه شخصی و دوسویه دارند.

در فصل هفتم، نویسنده به مسأله مصرف‌گرایی و رابطه آن با شهرت پرداخته و نشان می‌دهد چگونه سلبریتی‌ها به‌صورت آشکار و نهان، مصرف‌گرایی را تبلیغ می‌کنند و چگونه این کار آنها در تضاد با ادعا‌های زیست محیطی آنها قرار می‌گیرد.

فصل هشتم این کتاب به توصیه‌هایی برای مدیریت فرهنگ شهرت اختصاص یافته است. این کتاب تلاش دارد به این سوالات پاسخ گوید:

فرهنگ شهرت از کجا پیدا شد و در ایران چه روندی را طی کرده است؟ رابطه شهرت و پول چیست؟ فضای مجازی چه کمکی به سلبریتی‌ها کرده است؟ چرا نیکوکاری سلبریتی‌ها زیانبار است؟ شهرت چه ارتباطی با فمنیسم پیدا می‌کند؟

آسابرگر در مقدمه کتاب «میدان شهرت در ایران» می‌نویسد: این کتاب به جنبه‌هایی از این صنعت نو پدید در ایران اشاره می‌کند که تا کنون دیده نشده‌اند. مطالب این کتاب کمک می‌کند که حتی مخاطب غیرایرانی هـم به جنبه‌هایـی از شهرت در کشور خودش آگاه شود کـه تا کنون در پیش چشم او بوده و نمی‌دیده است، و شاید این را بتوان مهم‌ترین امتیاز کتاب دانست.

شاه‌قاسمی، نویسنده کتاب می‌گوید از حدود ده سال پیش که مطالعه روی شهرت را آغاز کرده است، هر روز افراد بیشتری متوجه شده‌اند مسأله شهرت مسئله‌ای مهم در فرهنگ ماست. اوایل کار، حتی جامعه‌شناسان بسیاری به او می‌گفتند مسأله شهرت در ایران چندان مهم نیست که ارزش پژوهش‌های گسترده و ژرف را داشته باشد. رسانه‌های رسمی و غیررسمی ایران چندان مسأله شهرت را جدی نمی‌گرفتند و دانشجویان علوم انسانی کمتر این حوزه را حوزه مهمی برای انجام پژوهش و نگارش پایان‌نامه و رساله می‌دانستند. امروز که میلیون‌ها نوجوان ایرانی عملا برای سلبریتی‌های داخلی و خارجی بردگی می‌کنند، پژوهش‌های بسیار بیشتر و بهتری در این حوزه انجام می‌شود.

بریده‌ای از کتاب «میدان شهرت در ایران» که گوشه‌ای از این ابعاد ناپیدا را ملموس‌تر بیان می‌کند به این شرح است:

«سلبریتی‌های ایرانی معمولاً از اصطلاح «خراب شده» در توصیف کشورشان استفاده می‌کنند انگار این کشور ویرانه‌ای است که لیاقت آنها را ندارد و آنها با بازگشت به این کشور یا ماندن در آن باید بر سرش منت بگذارند. هر وقت چنین اظهار نظر‌هایی را می‌شنوم سه نکته به ذهنم می‌رسد، نخست باید از دوگانه حکومت ملت پرهیز کرد حکومت هم بخشی از ملت است و برعکس. نمی‌توان تصور کرد نیرویی اسرارامیز تعدادی غیرایرانی را از کشوری دیگر آورده است تا در جایگاه‌های مؤثر حکومتی قرار بگیرند و ایران را خراب کنند. دوم سلبریتی‌ها هرگز نمی‌گویند که این خراب شده باعث بالیدن و موفقیت آنها شده است. سوم و از همه مهم‌تر، سلبریتی‌ها هرگز توضیح نمی‌دهند که اگر ایران شایستگی آنها را ندارد چرا حاضر نیستند در جایی کار کنند که شایستگی آنها را دارد.»                     

احسان شاه‌قاسمی در سال ۱۳۵۷ در شهرستان رستم به دنیا آمد. کودکی را در نورآباد ممسنی، شیراز و تهران گذراند. در سال ۱۳۸۱ با مدرک کارشناسی مهندسی مکانیک از دانشگاه شیراز فارغ التحصیل شد و بعد از گذراندن دوره سربازی، در سال ۱۳۸۴ وارد دوره کارشناسی ارشد ارتباطات در دانشگاه تهران شد و تحصیلات خود را تا سطح دکتری در این دانشگاه ادامه داد. شاه‌قاسمی از سال ۱۳۹۴ به عنوان عضو هیات علمی در گروه ارتباطات دانشگاه تهران مشغول کارشد.

وی در دو دهه گذشته بیش از پنجاه کتاب را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده و دست کم چهار کتاب را به زبان‌های فارسی و انگلیسی منتشر نموده است. مقاله‌های او در مجلات مهم منتشر شده است. از سال ۱۳۹۹ شاه‌قاسمی برای اولین بار درس مطالعات شهرت و هواداران را در ایران ارائه کرد. او پیش از آن یک دهه را صرف مطالعه و تحقیق درباره شهرت و رابطه آن با رسانه‌ها کرده بود. در سال ۱۴۰۲ پژوهش‌های او در قالب کتابی به نام «میدان شهرت در ایران» به وسیله پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی منتشر شد و به عنوان مهم‌ترین منبع تدریس مطالعات شهرت در اختیار دانشگاه‌های مختلف قرار گرفت.

 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • شایعه عجیب درباره کلاهبرداری داوود کیم خواننده مشهور کره‌ای در ایران
  • هدیه عجیبی که رونالدو از عربستانی‌ها گرفت
  • هشدار به افراد مشهور و خانواده‌شان در زمان اجرای طرح حجاب | فیلم
  • اجاره خانه به این افراد ممنوع شد
  • سگ گردانی در بوستان‌های کرج ممنوع شود
  • تجاوز جنسی ۴ مرد افغان به نوجوان ایرانی در تهران | التماس کردم فایده نداشت! +فیلم
  • درخواست اعدام برای عاملان تعرض به پسر نوجوان
  • (ویدئو) علاقه قاری قرآن به شجریان و علیرضا قربانی
  • سریال حشاشین در تلویزیون‌های اینترنتی ایران ممنوع شد؟
  • میدان شهرت در ایران